ورود/ثبت نام
درباره
ثبت نام / ورود
تماس با ما
فارسی Persian
English
Malay
Pashto پښتو
Tajik Тоҷикӣ
Urdu اردو
العربية Arabic
جستجو
ورود/ثبت نام
ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد سوم
صفحه نخست
کتاب
فهرست کتاب
مشخصات کتاب
فصل سى وپنجم: درباره قربانى و مسائل مربوط به آن
باب ۱: وقت قربانى
باب ۳: مستحب است کسى که قربانى مىکند شخصآ آن را سر ببرد و وکیل تعیین نکند، و بسم الله و الله اکبر را هم بگوید
باب ۴: جایز بودن ذبح با هر وسیله برّندهاى که موجب جارى شدن خون است به جز دندان و ناخن و سایر استخوانها
باب ۵: در ابتداى اسلام بعد از گذشت سه روز خوردن گوشت قربانى ممنوع بود بعداً این ممنوعیت نسخ شد و خوردن آن در هر زمانى بلامانع گردید
باب ۶: فرع و عتیره (که دو نوع قربانى دوران جاهلیت براى بتها بودند در اسلام وجود ندارد)
فصل سى وششم: درباره مشروبات و مسائل مربوط به آن
باب ۱: حرام بودن شراب و بیان اینکه شراب از آب انگور و خرماى رسیده و نرسیده و کشمش و غیره درست مىشود
باب ۵: مکروه بودن تهیه شربت از خرما و کشمش به صورت مخلوط
باب ۶: از ریختن شربت در ظرفى که قیراندود شده باشد، کدو، و کوزههاى سبز روغنى و تنه درخت خرما که وسط آن کنده مىشو و به صورت ظرف درمىآید نهى شده بود، ولى این حکم نسخ گردید و الآن ریختن شربت در آنها مادام شربت به صورت شراب درنیاید حلال است
باب ٧: هرچه انسان را مست کند شراب است و تمام شرابها حرام است
باب ۸: کسانى که شراب مىنوشند و توبه نمىکنند در قیامت به محروم ماندن از آن سزا داده مىشوند
باب ٩: شربتى که به صورت مستکننده درنیاید نوشیدنش حلال است
باب ۱۰: جایز بودن نوشیدن شیر
باب ۱۱: نوشیدن شربت و سرپوش گذاشتن بر ظرف غذا
باب ۱۲: سرپوش گذاشتن بر ظروف غذا، بستن دهن مشک آب، بستن درهاى منزل، ذکر نام خدا بر آنها خاموش نمودن چراغ و آتش به هنگام خواب، منع نمودن بچهها و حیوانها، از بیرون رفتن بعد از مغرب
باب ۱۳: آداب خوردن غذا و نوشیدنیها و دستورات مربوط به آنها
باب ۱۵: نوشیدن آب زمزم به حالت ایستاده
باب ۱۶: به هنگام نوشیدن آب فوت کردن در ظرف آن مکروه است
باب ۱٧: مستحب است به هنگام آب دادن به چند نفر از نفر اوّل سمت راست شروع شود
باب ۱۸: مستحب است پس از غذا خوردن انگشتان دست و کاسه غذا لیس داده شود، و اگر لقمهاى از دست افتاد برداشته شود و پس از تمیز کردن آن خورده شود، مکروه است پیش از لیسیدن دست،آن را با دستمال تمیز نمود
باب ۱٩: اگر کسى به ضیافتى دعوت شود و یک نفر دعوت نشده همراه داشته باشد، چه باید بکند؟
باب ۲۰: کسى که به عنوان مهمان به منزل کسى دعوت مىشود، مىتواند دیگران را با خود به آن منزل ببرد
باب ۲۱: جایز بودن خوردن آبگوشت و سوپ و مستحب بودن خوردن کدو مستحب است کسانى که با هم غذا مىخورند، سهم خود را به همدیگر بدهند هر چند که مهمان هم باشند، بشرط اینکه صاحبخانه راضى باشد
باب ۲۳: خوردن خیار با خرماى تر
باب ۲۵: وقتى کسى با جماعتى غذا مىخورد ممنوع است دو دانه خرما و یا هر چیز دیگر را در یک لقمه قرار دهد مگر با اجازه رفقایش
باب ۲٧: فضیلت و برکت خرماى مدینه
باب ۲۸: فضیلت و برکت قارچ و مداواى چشم با آن
باب ۲٩: برکت ثمر رسیده درخت اراک
باب ۳۲: احترام به مهمان و ترجیح دادن آن بر خود و افراد خانواده
باب ۳۳: برکت و فضیلت بخشش و کمک در غذاى کم، و اینکه طعام دو نفر براى سه نفر کفایت مىکند و...
باب ۳۴: انسان باایمان چون قانع است مثل کسى است که یک معده دارد و زود سیر مىشود، ولى کافر چون حریص و طمعکار است مانند این است که هفت معده داشته باشد که هرگز سیر نمىشود
باب ۳۵: پیغمبر از غذا ایراد نمىگرفت
فصل سى وهفتم: درباره مسائل مربوط به لباس و زينتآلات
باب ۱: استفاده از ظرفهاى طلا و نقره براى آب خوردن و غیره براى مرد و زن حرام است
باب ۲: استفاده از ظرفهاى طلا و نقره براى مرد و زن حرام است، و انگشتر طلا لباس حریر براى مرد حرام مىباشند، ولى براى زن حلال هستند، و مقدار حریرى که به صورت نقش در لباس مرد مىباشد بشرط اینکه اندازه آن از چهار انگشت بیشتر نباشد، بلامانع است
باب ۳: پوشیدن حریر براى مردانى که خارش بدن دارند جایز است
باب ۵: پوشیدن لباس کتان خطخطى برکت و ثواب دارد
باب ۶: تواضع در لباس و اکتفا نمودن به لباسهاى ضخیم وکم، اکتفا به فرش و رختخواب کم و غیره و جایز بودن پوشیدن لباس پشمى و لباسهایى که حاشیهدار و منقوش هستند
باب ٧: استفاده از نمد به عنوان فرش جایز است
باب ٩: پوشیدن لباس بلند، به خاطر غرور و تکبّر، و خودنمائى حرام است و بیان اینکه لباس تا چه میزانى جایز است بلند باشد، و تا چه میزانى مستحب است
باب ۱۰: راه رفتن به حالت تکبّر و غرور و افتخار به لباس، حرام است
باب ۱۱: به دور انداختن انگشتر طلا
باب ۱۲: پیغمبر انگشتریى را که از نقره ساخته شده و کلمه (محمّد رسول الله
ج
) بر آن نقش و کنده شده بود، در دست مىکرد و بعد از فوت او خلفا آن را در انگشت مىکردند
باب ۱۳: پیغمبر انگشتریى داشت وقتى که مىخواست نامهاى را به یکى از پادشاهان غیرعرب بنویسد نامه را با آن مهر مىکرد
باب ۱۴: به دور انداختن انگشتر (طلا)
باب ۱٩: پوشیدن کفش را با پاى راست و بیرون آوردن آن را از پاى چپ باید شروع کرد
باب ۲۲: جایز بودن نشستن به کیفیتى که پشت بر زمین و یکى از پاها بر روى پاى دیگر باشد
باب ۲۳: خوشبو نمودن و رنگ کردن مو با زعفران براى مردان ممنوع است
باب ۲۵: مخالفت کردن با یهود در رنگ کردن مو
باب ۲۶: فرشتگان رحمت وارد منزلى نمىشوند که سگ و تصویر در آن وجود داشته باشد
باب ۲۸: قرار دادن قلّاده از وتر و زه کمان در گردن شتر مکروه است
باب ۳۰: نشانهدار کردن و داغ نمودن حیوانات (غیر انسان) بشرط اینکه در صورت آنها نباشد جایز است، داغ کردن حیواناتى که بابت زکات و جزیه وصول شدهاند مستحب مىباشد
باب ۳۱: تراشیدن سر بچه و باقى گذاشتن چند قسمت از موهاى جلو و اطراف سر آن مکروه است
باب ۳۲: نهى از تشکیل مجلس و نشستن در اطراف راه عمومى و کسى که در نزدیک راه عبور و مرور مردم بنشیند باید حق آن را به جا آورد
باب ۳۳: وصل کردن مو به موهاى سر، خالکوبى بدن، کندن موهاى ابرو، باریک کردن آن، فاصله انداختن در بین دندانها (به وسیله باریک نمودن آنان) تغییر دادن فطرت خدایى مىباشند و حرام هستند
باب ۳۵: از تزویر و ریا و حقّهبازى در لباس و غیره و از تظاهر نمودن به چیزى که فاقد آن است نهى شده است
فصل سى وهشتم: درباره آداب
باب ۱: از اینکه کسى فرزندش را قاسم نام نهد تا به او ابوالقاسم (پدر قاسم) گفته شود نهى شده است، و بیان نامهایى که مستحب است بچهها را به آنها نامگذارى نمایند
باب ۳: تغییر نام قبیح به نام خوب و زبیا مستحب است و تغییر نام بره (بىگناه) به زینب و جویره و غیره
باب ۴: کسى را پادشاه جهان، یا شاهنشاه نام نهادن حرام است
باب ۵: مستحب است وقتى که بچهاى به دنیا مىآید یک نفر صالح دهنش را ب خرما شیرین کند وجایز است در روز ولادتش نامگذارى شود، مستحب است نام عبدالله و ابراهیم، و سایر پیغمبران بر او گذاشت
باب ٧: اجازه خواستن براى وارد شدن به منزل دیگران
باب ۸: وقتى که صاحبخانه گفت شما کیستى؟ مکروه است که بگویید منم
باب ٩: نگاه کردن به خانه دیگران حرام است
فصل سى ونهم: درباره سلام كردن و مسائل مربوط به آن
باب ۱: وظیفه سوار است که بر پیاده سلام کند و افرادى که تعدادشان کم است بر افرادى که بسیارند سلام نمایند
باب ۳: حقّ مسلمان بر مسلمان این است که به سلام او جواب دهد
باب ۴: چگونگى جواب دادن به سلام اهل کتاب و اینکه مسلمان ابتداء بر ایشان سلام کند، ممنوع است
باب ۵: سلام بر بچهها مستحب است
باب ٧: بیرون رفتن زن از منزل براى انجام کارهاى مورد نیاز جایز است
باب ۸: به خلوت نشستن با زن بیگانه، به تنهایى با او بودن حرام است
باب ٩: وقتى که کسى با یک زن محرم مانند مادرش و یا همسرش خلوت مىکند و کسى دیگر آنان را مىبیند مستحب است به آن شخص بگوید: این زن محرم من و فلانى است، تا سوءظنى حاصل نشود
باب ۱۰: کسى که به مجلسى وارد مىشود اگر جایى خالى را پیدا کرد در آنجا مىنشیند و الّا پشتسر حاضرین در مجلس خواهد نشست
باب ۱۱: حرام است کسى را که در جاى مباحى که نشسته است، بلند نمود تا دیگرى در آنجا بنشیند
باب ۱۳: وارد شدن مخنّث به نزد زن بیگانه حرام است
باب ۱۴: هرگاه زنى در راه خسته شده باشد جایز است کسى او را پشتسر خود سوار کند
باب ۱۵: نجوى و درگوشى صحبت کردن دو نفر بدون اجازه نفر سومى
باب ۱۶: در مورد طبابت و بیمارى و خواندن دعا براى مریض
باب ۱٧: سِحر
باب ۱۸: در مورد سم
باب ۱٩: خواندن دعا براى شفاى مریض مستحب است
باب ۲۰: معالجه نمودن مریض با خواندن سورههاى:
﴿
قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ
﴾
اخلاص،
﴿
قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ
﴾
و فوت کردن بر روى مریض
باب ۲۱: مستحب است براى محفوظ ماندن از چشم بد، ناراحتى دمل، کژدم و مارگزیدگى دعا کرد
باب ۲۳: جایز بودن گرفتن مزد براى دعا با قرآن و اذکار
باب ۲۶: هر دردى دوایى دارد و مداوا مستحب است
باب ۲٧: به زور دوا را به خورد کسى دادن مکروه است
باب ۲۸: مداوا با عود هندى
باب ۲٩: مداوا با حبّة السوداء (سیاهدانه)
باب ۳۰: دادن سوپ به مریض باعث آرامى درون او است
باب ۳۱: مداوا با خوردن شربت عسل
باب ۳۱: در مورد طاعون و بدشگونى و غیبگوئى و غیره
باب ۳۳: هیچ مرضى بدون مقررات و خواست الهى واگیر نیست، هیچ نحوست و شئامتى نیست، جغد تأثیرى ندارد، این حیوانى که شما از آن مىترسى حقیقت ندارد، ستاره باران نمىآورد، غول وجود ندارد
باب ۳۴: در مورد نحوست، و تفأل به خیر و چیزهایى که منحوس مىباشند
باب ۳٧: کشتن مار و غیره
باب ۳۸: کشتن آفتابپرست مستحب است
باب ۳٩: کشتن مورچه ممنوع است
باب ۴۰: کشتن گربه حرام است
باب ۴۱: آب و علف دادن به حیوانات محترم و بىآزار ثواب دارد
فصل چهلم: درباره كلمات والفاظى كه از آدب است و غير اين كلمات
باب ۱: نهى از ناسزا گفتن به زمانه
باب ۲: مکروه است که انگور را به اسم کرم نام برد
باب ۳: درباره حکم گفتن لفظ عبد و أمته و مولى و سید
باب ۴: مکروه است که انسان بگوید نفسم خبیث شده است
فصل چهل ويكم: درباره شعر
فصل چهل ودوم: درباره رؤيا
باب ۱: بیان فرموده پیغمبر
ج
کسى که مرا در خواب ببیند به حقیقت مرا دیده است
باب ۳: درباره تعبیر خواب
باب ۴: درباره رؤیاى پیغمبر
ج
فصل چهل وسوم: درباره فضائل پیغمبر
ج
و عدّه ديگر از پيغمبران (صلّى الله عليهم وسلّم)
باب ۳: درباره معجزات پیغمبر
ج
باب ۴: توکل پیغمبر
ج
به خدا و اینکه خداوند او را از شرّ مردم محفوظ مىدارد و نمىتوانند او را بکشند
باب در مورد بیان نمونه آنچه پیامبر از هدایت و علم با خود آورده است
باب ۶: بیان محبّت پیغمبر
ج
نسبت به امّتش، و برحذر داشتن آنان از کارهایى که برایشان مضر است
باب ٧: در مورد اینکه پیغمبر
ج
خاتم پیغمبران است
باب ٩: در مورد اثبات حوض پیغمبر
ج
و بیان صفات این حوض
باب ۱۰: جنگ جبرئیل و میکائیل در روز اُحد به دفاع از پیغمبر
ج
باب ۱۱: شجاعت پیغمبر
ج
و پیشقدم بودن او در جنگ
باب ۱۲: در مورد اینکه پیغمبر
ج
در نیکى و احسان از همه کس سخىتر و حتّى سرعت جود و بخشش او از سرعت باد بیشتر بوده است
باب ۱۳: پیغمبر
ج
اخلاقش از همه زیباتر و نیکوتر بود
باب ۱۴: بیان اینکه هرگز چیزى از پیغمبر
ج
خواسته نشد که در جواب بگوید: نمىدهم و بیان بخشش فراوان او
باب ۱۵: مهربانى و شفقت پیغمبر
ج
با بچهها، و ضعفا و افراد تحت تکفّل، و تواضع پیغمبر
ج
و فضیلت این تواضع
باب ۱۶: در مورد حیاى فراوان پیغمبر
ج
باب ۱۸: پیغمبر
ج
نسبت به زنان مهربان بود، به ساربانهایى که در جلو شترهاى ایشان حرکت مىکردند، دستور مىداد تا به آرامى حرکت کنن
باب ۲۰: پیغمبر
ج
از گناه دورى مىکرد، کارهاى مباح را آنچه که سهلتر بود انتخاب مىکرد، و به خاطر خدا از کسى که مرتکب حرام مىشد انتقام مىگرفت
باب ۲۱: خوشبو بودن پیغمبر، و نرم بودن دستش و تبرّک جستن به مسح نمودن پیغمبر
ج
باب ۲۲: در مورد خوشبو بودن عرق پیغمبر
ج
و تبرّک جستن دیگران به آن
باب ۲۳: عرق کردن پیغمبر
ج
به هنگام سرما و وقتى که وحى بر او نازل مىشد
باب ۲۵: اوصاف پیغمبر، و اینکه او از همه زیباتر بود
باب ۲۶: اوصاف موى پیغمبر
ج
باب ۲٩: زمان پیرى پیغمبر
ج
باب ۳۰: اثبات مهر نبوّت و صفت این مهر و محل قرار گرفتن آن در بدن پیغمبر
ج
باب ۳۱: اوصاف پیغمبر، و زمان بعثت و عمر او
باب ۳۲: روزى که پیغمبر
ج
رحلت نمود سنّش چقدر بود؟
باب ۳۳: پیغمبر
ج
بعد از بعثت چند سال در مکه و مدینه بود
باب ۳۴: نامهاى پیغمبر
ج
باب ۳۵: در مورد علم پیغمبر
ج
و خوف شدید او از خداوند
باب ۳۶: پیروى از پیغمبر
ج
واجب است
باب ۳٧: رعایت احترام پیغمبر
ج
و ترک سؤال فراوان از مسائلى که ضرورت ندارند، یا مسائلى که انسان به آنها مکلّف نیست. یا مسائلى که واقع نمىشود، یا امثال آن
باب ۳٩: فضیلت و ثواب نگاه کردن به پیغمبر
ج
و تمنّا و آرزوى دیدار او
باب ۴۰: فضائل عیسى
باب ۴۱: فضائل ابراهیم خلیل
باب ۴۲: فضائل موسى
باب ۴۳: یونس و فرموده پیغمبر
ج
که: هیچکس نباید بگوید من از یونس بن متّى بهترم
باب ۴۴: فضایل یوسف
باب ۴۶: فضائل خضر
فصل چهل وچهارم: فضائل اصحاب
باب ۱: فضائل ابوبکر صدّیق
س
باب ۲: فضائل عمر
س
باب ۳: فضائل عثمان
س
باب ۴: فضائل على بن ابى طالب
س
باب ۵: فضائل سعد بن ابى وقاص
س
باب: فضائل طلحه و زبیر
ب
باب ٧: فضائل ابو عبیده بن جراح
باب ۸: فضائل حسن و حسین
ب
باب ۱۰: فضائل زید بن حارثه و اُسامه بن زید
ب
باب ۱۱: فضائل عبدالله بن جعفر
س
باب ۱۲: فضائل خدیجه اُمّ المؤمنین
ل
باب ۱۳: فضائل عایشه
ل
باب ۱۴: حدیث اُمّ زرع
ل
باب ۱۵: فضائل فاطمه دختر پیغمبر
ل
باب ۱۶: فضائل اُمّ سلمه اُمّ المؤمنین
ل
باب ۱٧: فضائل زینب اُمّ المؤمنین
ب
باب ۱٩: فضائل اُمّ سلیم مادر انس بن مالک
س
باب ۲۲: فضائل عبدالله بن مسعود و مادر
ب
باب ۲۳: فضائل اُبىّ بن کعب و جماعتى از انصار
ش
باب ۲۴: فضائل سعدبن معاذ
س
باب ۲۶: فضائل عبدالله پسر عمرو پسر حرام پدر جابر
ب
باب ۲۸: فضائل ابوذر
س
باب ۲٩: فضائل جریر پسر عبدالله
ب
باب ۳۰: فضائل عبدالله بن عباس
ب
باب ۳۱: فضائل عبداللهبن عمر
ب
باب ۳۲: فضائل انس بن مالک
س
باب ۳۳: فضائل عبداللهبن سلام
باب ۳۴: فضائل حسّان بن ثابت
س
باب ۳۵: فضائل ابوهریره دوسى
س
باب ۳۶: فضائل اهل بدر
ش
و داستان حاطب بن ابى بلتعه
باب ۳۸: فضائل ابوموسى و ابوعامر هر دو اشعرى
ب
باب ۳٩: فضیلت طایفه اشعرى
ش
باب ۴۱: فضائل جعفربن ابوطالب و اسماء دختر عمیس و کسانى که در کشتى با ایشان همراه بودند
ش
باب ۴۳: فضائل انصار
ش
باب ۴۴: بهترین قبیله از انصار
ش
باب ۴۵: حسن رفتار انصار
ش
باب ۴۶: دعاى پیغمبر
ج
براى قبیله غفار و اسلم
باب ۴٧: فضائل غفار و اسلم و جهینه و اشجع و مزینه و تمیم و دوس وطیئ
باب ۴۸: بهترین مردم
باب ۴٩: فضائل زنان قریش
باب ۵۰: برقرار ساختن روابط برادرى در بین اصحاب به وسیله پیغمبر
ج
باب ۵۲: در مورد فضائل اصحاب و فضائل تابعین و فضائل تابع تابعین
باب ۵۳: بیان فرموده پیغمبر
ج
«بعد از صد سال دیگر کسانى که امروز در جزیرة العرب هستند کسى باقى نمىماند»
باب ۵۴: ناسزا گفتن به اصحاب پیغمبر
ج
حرام است
باب ۵٩: فضائل ملّت فارس
باب ۶۰: این فرموده پیغمبر
ج
همانگونه که از صد شتر یک شترمطیع و خوشفرمان نیست، از صد نفر هم یک نفر داراى اخلاق حمیده و صفات کامله نیست
فصل چهل وپنجم: درباره بر و احسان و صله رحم و آداب معاشرت
باب ۱: نیکویى با پدر و مادر و اینکه پدر و مادر از هر کس دیگرى به نیکویى سزاوارترند
باب ۲: خدمت به پدر و مادر بر نماز سنّت و کارهاى دیگر سنّتى مقدمتر است
باب ۶: رعایت صله رحم و حرام بودن قطع آن
باب ٧: نهى از حسادت و کینه و روگردانیدن و قهر کردن از دیگران
باب ۸: حرام است بدون عذر شرعى و موجّه بیش از سه روز با کسى قهر نمود
باب ٩: حرام بودن سوءظن و جاسوسى کردن و نفع را تنها براى خود خواستن و پیشنهاد قیمت بیشتر به صاحب کالا نه به منظور خریدن آن بلکه به منظور فریب مشتریها
باب ۱۴: مسلمان در برابر هر بلا و مصیبت و غم و مرضى که به آن مبتلا مىشود حتّى در مقابل خارى که به بدنش فرو مىرود اجر و ثواب دارد
باب ۱۵: حرام بودن ظلم
باب ۱۶: در این باره که عرب در زمان جاهلیت مىگفتند: به برادر و قوم خودت چه ظالم و چه مظلوم باشد کمک کن
باب ۱٧: مهربانى و محبّت و همکارى مسلمانان با هم
باب ۲۲: مدارا با کسى به منظور محفوظ ماندن از شرّ آن
باب ۲۵: کسى که پیغمبر
ج
او را لعن و نفرین کند ولى مستحق این نفرین نباشد این نفرین موجب تزکیه و اجر و رحمت خدا براى او خواهد شد
باب ۲٧: حرام بودن دروغ و دروغهایى که جایز است
باب ۲٩: قبیح بودن دروغ و زیبا بودن راستگویى و فضیلت آن
باب ۳۰: فضیلت کسى که به هنگام عصبانیت بر نفس خود مسلّط مىشود، و به چه وسیلهاى باید انسان بر عصبانیت خود مسلّط شود
باب ۳۲: پیغمبر
ج
از ضربهزدن به صورت دشمن به هنگام جنگ نهى فرموده است
باب ۳۴: پیغمبر
ج
دستور داده است کسى که از مسجد یا بازار و یا سایر اماکن عمومى گذر کرد باید نوک شمشیر یا تیرش را با دست بگیرد
باب ۳۵: پیغمبر
ج
از کشیدن اسلحه بر روى مسلمانان نهى کرده است
باب ۳۶: فضیلت و ثواب برداشتن چیزهاى موذى از سر راهها
باب ۳٧: حرام بودن عذاب دادن گربه و سایر حیوانهایى که مؤذى نیستند
باب ۴۲: توصیه و سفارش پیغمبر
ج
به نیکى و احسان نسبت به همسایه
باب ۴۴: خواهش و سفارش در کارهایى که حرام نیستند، سنّت است
باب ۴۵: مستحب بودن همنشینى با انسان صالح و دورى از انسان بد
باب ۴۶: ثواب و فضیلت نیکى با دخترها
باب ۴٧: فضیلت و ثواب کسى که فرزندش مىمیرد و به خاطر رضاى خدا صبر مىکند
باب ۴۸: هرگاه خداوند یکى از بندگان خود را مورد محبّت قرار دهد او را محبوب بندگانش قرار مىدهد
باب ۵۰: انسان در روز قیامت با کسانى است که ایشان را دوست مىدارد
فصل چهل وششم: درباره قدر الهى
باب ۱: چگونگى آفرینش انسان در شکم مادرش و نوشتن رزق و اجل و عمل و بدبختى و سعادتش در همان وقت
باب ۲: مجادله آدم و موسى
باب ۵: هیچ انسانى معصوم نیست و به مقتضاى سرشت انسانى حتماً دچار گناه و اشتباه خواهد شد
باب ۶: معنى این حدیث که مىفرماید: هر نوزادى که به دنیا مىآید بر فطرت پاک است، و درباره حکم مرگ بچههاى کافران و مسلمانان
فصل چهل وهفتم: درباره علم
باب ۱: از تتبّع و تفتیش در آیات متشابه نهى شده است و باید از کسانى که به منظور تشکیک در دین آیات متشابه را مستمسک قرار مىدهند برحذر بود و از اختلاف درباره قرآن نهى شده است
باب ۳: کسانى که در خصومت سرسخت و لجوج مىباشند
باب ۴: پیروى مسلمانان از یهود و نصارى
باب ۵: از بین رفتن و برداشته شدن علم و آشکار شدن جهل و فتنه و فساد در آخر زمان
فصل چهل وهشتم: درباره ذكر و دعاء و توبه و استغفار
باب ۱: تشویق مردم بر ذکر خدا
باب ۲: اسماء الله و ثواب کسى که اسماء الله را مىشمارد و آنها را ذکر مىکند
باب ۳: انسان باید در دعا قاطع و مصرّانه دعا کند و نباید بگوید: خداوندا! اگر میل دارى
باب ۴: تمنّا و آرزوى مرگ به خاطر ناراحتى و گرفتاریهاى وارده مکروه است
باب ۵: کسى که به هنگام مرگ دوست داشته باشد به حضور خدا مشرّف شود خداوند هم از لقاء او خشنود است و کسى که از لقاء خدا خشنود نباشد خداوند هم از لقاء او خشنود نیست
باب ۶: فضیلت ذکر و دعاء و نزدیکى به خداوند متعال
باب ۸: فضیلت و ثواب مجلس ذکر
باب ٩: ثواب و فضیلت گفتن: اللّهمّ آتنا فی الدّنیا حسنة
باب ۱۰: ثواب و فضیلت گفتن: لا اله الّا الله و سبحان الله، و دعا کردن
باب ۱۳: مستحب بودن ذکر با صداى خفى و آهسته
باب ۱۴: پناه بردن به خدا از شرّ فتنهها و غیر آن
باب ۱۵: پناه بردن به خدا از شرّ ناتوانى و سستى و غیره
باب ۱۶: پناه بردن به خدا از شرّ قضا و رسیدن به بدبختى و غیره
باب ۱٧: دعایى که به هنگام خواب و دراز کشیدن در رختخواب مستحب است خوانده شود
باب ۱۸: پناه بردن انسان به خدا از شرّ اعمالى که انجام داده و یا انجام نداده است
باب ۱٩: تسبیحات خدا در اوّل روز و به هنگام خواب
باب ۲۰: دعا کردن به هنگام بانگ خروس مستحب است
باب ۲۱: دعاى مصیبت و گرفتارى
باب ۲۵: کسى که دعا مىکند دعایش قبول مىشود مادام عجله نکند و نگوید: چرا دعایم قبول نشد
باب ۲۶: اکثر اهل بهشت فقرا و اکثر اهل دوزخ زن هستند و بیان اینکه زنان براى مردان فتنه مىباشند
باب ۲٧: داستان سه نفرى که در غار گرفتار شدند و توسّل به عمل صالح
فصل چهل ونهم: درباره توبه
باب ۱: تشویق بر توبه و خوشحال شدن خداوند از توبه عبدش
باب ۴: درباره وسعت رحمت خدا، و اینکه رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است
باب ۵: توبه از گناه قبول مىشود هرچند گناه و توبه تکرار شوند
باب ۶: غیرت خدا در مقابل حرام، و حرام بودن فاحشگى
باب ٧: درباره این آیه که مىفرماید: (نیکىها بدىها را از بین مىبرد)
باب ۸: قبول بودن توبه قاتل هرچند مرتکب قتلهاى فراوانى شده باشد
باب ٩: داستان توبه کعب بن مالک و دو نفر رفیقش که هر سه از اصحاب بودند
باب ۱۰: حدیث افتراء نسبت به حضرت عایشه و قبول توبه کسى که این افتراء را مىکند
فصل پنجاه: درباره صفات منافقين و احكام مربوط به آنان
باب ۱: صفت قیامت و بهشت و دوزخ
باب ۲: درباره زنده شدن و جمع نمودن مردم و صفت زمین در روز قیامت
باب ۳: غذاى اهل بهشت
باب ۴: سؤال یهود از پیغمبر
ج
در مورد روح
باب ۵: درباره این آیه که خداوند مىفرماید: «مادام که شما در بین ایشان هستى خداوند آنان را عذاب نمىدهد»
باب ٧: درباره آیه ۱۰ سوره دخان
باب ۸: دو نیم شدن قرص ماه
باب ٩: هیچ کسى به اندازه خداوند در مقابل مشاهده اذیت باصبر نیست
باب ۱۰: در روز قیامت کافر مىخواهد به اندازه تمام زمین طلا داشته باشد و آن را بدهد و نجات پیدا نماید
باب ۱۰: کافران در قیامت به حالت سرنگونى حشر مىشوند
باب ۱۴: انسان باایمان مانند شاخه گندم و انسان کافر مانند شاخه ارزن است
باب ۱۵: انسان باایمان مانند درخت خرما است
باب ۱٧: هیچ کسى با عمل خود داخل بهشت نمىشود بلکه با رحم خدا وارد آن مىگردد
باب ۱۸: بیشتر عمل کردن و کوشش نمودن در عبادت
باب ۱٩: رعایت میانهروى در موعظه کردن
فصل پنجاه ويكم: درباره بهشت و صفت نعتهاى آن و صفت اهل بهشت
باب ۱: در بهشت درختى هست که سوار صد سال در سایه آن حرکت مىکند ولى سایه آن تمام نمىشود
باب ۲: نزول رضا و رحمت خدا بر اهل بهشت و خداوند هرگز از ایشان عصبانى و ناراضى نخواهد شد
باب ۳: اهل بهشت طورى قصرنشینان بهشت را مىبینند که ستارگان در آسمان دیده مىشوند
باب ۶: درباره اوّل جماعتى که داخل بهشت مىشوند به شکل ماه شب چهارده هستند و درباره صفات ایشان و همسران ایشان
باب ٩: درباره خیمههاى اهل بهشت و زنهایى که ایمانداران در این خیمهها دارند
باب ۱۱: جماعتى وارد بهشت مىشوند که قلبشان مانند قلب طیر لطیف و پرخوف است
باب ۱۲: درباره شدّت حرارت آتش دوزخ و عمق آن و گناهکارانى که در آن گرفتار مىشوند
باب ۱۳: ظالمان و ستمکاران داخل دوزخ و ضعیفان وارد بهشت مىشوند
باب ۱۴: فانى شدن دنیا و زنده شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت
باب ۱۵: درباره اوصاف قیامت و اینکه خداوند ما را بر نجات از خوف و دهشت آن یارى فرماید
باب ۱٧: وقتى انسان در قبر قرار داده مىشود جایش را در بهشت یا جهنم به او نشان مىدهند و اثبات عذاب قبر و پناه بردن به خدا از عذاب آن
باب ۱۸: اثبات حساب در روز قیامت
فصل پنجاه ودوم: درباره فتنههاى آخر زمان و نشانههاى قيامت
باب ۱: نزدیک بودن فتنهها و خراب شدن سدّ یأجوج و مأجوج
باب ۲: لشکرى که قصد ویران کردن کعبه مىنماید، زمین آن را مىبلعد
باب ۳: نازل شدن فتنهها به اندازه قطرههاى باران
باب ۴: هرگاه دو مسلمان با شمشیر با هم روبرو شدند
باب ۶: خبر دادن پیغمبر
ج
به حوادثى که تا آمدن قیامت واقع مىشوند
باب ٧: فتنهاى که مانند بحر موج مىزند
باب ۸: تا اینکه کوهى از طلا در مسیر فرات کشف نشود قیامت برپا نمىگردد
باب ۱۴: تا آتشى از سرزمین حجاز به اطراف خارج نشود روز قیامت برپا نمىگردد
باب ۱۶: فتنه از شرق در دو نقطهاى که مرکز شیطان هستند آشکار مىشود
باب ۱٧: قیامت برپا نمىشود تا قبیله دوس، ذوالخلصه را مجدّدآ پرستش نکند (ذوالخلصه اسم بُت مخصوصى بود که قبیله دوس آن را پرستش مىکردند)
باب ۱۸: قیامت برپا نمىشود تا زمانى مىآید که اگر کسى از کنار قبر کسى بگذرد از شدّت بلا و ناراحتى تمنّا مىکند و مىگوید: اى کاش من به جاى او مىمردم و راحت مىشدم
باب ۱٩: درباره ابن صیاد
باب ۲۰: درباره دجّال و صفات او و چیزهایى که همراه دارد
باب ۲۱: درباره صفت دجّال و اینکه شهر مدینه بر او حرام است و نمىتواند داخل آن شود و اینکه مىتواند انسان مؤمن را بکشد و او را زنده نماید
باب ۲۲: دجّال به نزد خداوند کمتر از آن است که مسلمانان واقعى را گمراه کند
باب ۲۳: آمدن دجّال و توقف آن در زمین
باب ۲۶: نزدیک بودن قیامت
باب ۲٧: فاصله بین دو نفخ صور
فصل پنجاه وسوم: درباره پرهيزكارى و بىاعتنايى به دنيا و دلدارى مؤمنان
باب ۱: به منزل کسانى که به خود ظلم کردهاند و مورد غضب خدا قرار گرفتهاند وارد نشوید مگر به حالت گریه و زارى
باب ۲: نیکى کردن با بیوه زنها و مسکین و یتیم
باب ۳: درباره ثواب و فضیلت ساختن مسجد
باب ۵: حرام بودن تملّق و ریا
باب ۶: محفوظ نگهداشتن زبان از حرف بد
باب ٧: جرم کسانى که به مردم مىگویند نیکى کنید و خود نیکى نمىکنند و به مردم مىگویند، از کارها بد پرهیز نمایید و خود از آن پرهیز نمىکنند
باب ۸: نباید انسان گناههاى خود را پیش دیگران بازگو نماید
باب ٩: دعاى رحمت کردن براى کسى که عطسه مىکند، و مکروه بودن خمیازه کشیدن
باب ۱۱: موش مسخ شده است
باب ۱۲: انسان مؤمن دوبار از یک سوراخ گزیده نمىشود
باب ۱۴: نباید در تعریف دیگران مبالغه نمود و از تعریفى که بیم آن مىرود شخص را دچار فتنه و غرور مىنماید باید پرهیز شود
باب ۱۵: مستحب است لیوان آب و شیر و... اوّل به مسنترها تعارف شود
باب ۱۶: درباره به آرامى و شمرده شمرده حرف زدن و حکم نوشتن حدیث
باب ۱٩: حدیث هجرت پیغمبر
ج
از مکه به مدینه
فصل پنجاه وچهارم: درباره تفسير
باب ۴: درباره آیه ۵٧ سوره اسراء: (کسانى که مشرکین آنان را ارباب و پروردگار خود مىخوانند این اربابان، خود از خدا مىترسند و نزدیکترین آنان مىخواهد وسیلهاى براى نزدیکتر شدن به خدا پیدا کند)
باب ۵: درباره سورههاى برائت و انفال و حشر
باب ۶: درباره نزول آیه تحریم شراب
باب ٧: درباره آیه ۱٩ سوره حج
اندازه فونت
دبی
هلوتیکا نو
وردنا
تاهوما
Iran Sans
مشخصات کتاب
به اشتراکگذاری کتاب
Facebook
Twitter
Youtube
Google+
Telegram
Whatsapp
با ایمیل
فایل Word
فایل PDF
نسخه چاپی
گزارش یک مشکل
مشخصات کتاب
ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان
جلد سوم
تأليف:
محمد فؤاد عبدالباقی
مترجم:
ابوبکر حسن زاده
قبلی
بعدی
×
ورود
با ایمیل
مرا به خاطر بسپار
رمز عبور را فراموش کردید؟
ورود
ساخت حساب کاربری جدید
ثبت نام
بازیابی رمز عبور
ارسال لینک بازیابی رمز عبور
بازگشت به صفحه ثبت نام / ورود